شهري که بذر هنر در آن شکوفا مي شود






«هنر نزد ايرانيان است و بس» . جمله اي که همه ما، آن را بارها شنيده ايم. بيشتر هنرهاي ايراني با دستان هنرمندان اصفهاني توليد مي شوند. دستاني که بايد آن ها را ستود، چون هر کدام سرمايه خاک اين سرزمين اند، سرمايه هايي که بايد آن ها را بشناسيم و براي بقاي هنر اين هنرمندان تلاش کنيم. در حال حاضر تعداد 257 رشته صنايع دستي در ايران وجود دارد که از اين تعداد حدود 178 رشته مربوط به اصفهان مي باشد. هنرمندان اصفهاني در گروه هاي هنري؛ آبگينه، بافته ها و نساجي سنتي، بافته هاي داري، چاپ هاي سنتي روي پارچه، رودوزي هاي سنتي، سفال و کاشي و سراميک، آثار چرمي، هنرهاي فلزي، صنايع دستي وابسته به معماري، آثار کاغذي، صنايع دستي تلفيقي و تکميلي و نمدمالي مشغول فعاليت هستند. برخي از اين هنرها در اصفهان متولد شده و بعضي ديگر، از مکان هاي ديگري به آن وارد شده اند. اما هر چند که زادگاه بسياري از آن ها اصفهان نيست، هنرمندان اصفهاني آن چنان اين هنرها را رونق بخشيده اند و به اوج رسانده اند، که اکنون اصفهان در بسياري از آنها، حرف اول را در دنيا مي زند. چنان که حتي بسياري از کشورهاي جهان چون، آلمان، ايتاليا، انگلستان، فرانسه، کانادا، استراليا، ژاپن، ترکيه، هلند، آفريقاي جنوبي و کشورهاي حوزه خليج فارس وارد کننده صنايع دستي اصفهان مي باشند. در ادامه برخي از مشهورترين هنرهاي اصفهان اشاره مي شود.

قلم زني

صنعت قلمزني از فنون بسيار قديمي ايران است. در دوران اسلامي هم هنر قلمزني در ايران و به خصوص در اصفهان رواج فوق العاده داشته است. اين هنر که در اصل رويه آرايي و تزيين سطوح فلزي به وسيله قلم هاي فولادي و با استفاده از ضربات چکش مي باشد، بيشتر روي مس سفيدکاري شده يا سرخ انجام مي شود. اصفهان هميشه از مراکز مهم اين صنعت بوده و از نمونه هاي آن، «در مرصع مدرسه چهارباغ» است که در آن، هفت هنر؛ نجاري، زرگري، قلمزني، برجسته کاري، شبکه کاري قابلمه و ملقمه به کار رفته است. استاد بزرگ قلمزن اصفهان در دوره معاصر، حاج محمدتقي ذوفن است که کارهاي او در داخل و خارج ايران شهرت دارد. او در طراحي و قلمزني استاد مسلم است و مانند ندارد. مشهورترين استاد قلمزن که تابلوهايي به شيوه مينياتور مي سازد و مي توان گفت که نه تنها در اصفهان، بلکه در ايران نظير ندارد. حسين علاقه مندان، ابراهيم دائي زاده، محمد عريضي، جلال اشراف زاده، علي محمد پرورش و نصرالله مهذب نيز از هنرمندان به نام قلمزن اصفهان بوده اند.

ميناکاري

مشکل بتوان گفت از چه زماني هنر ميناکاري در ايران رواج يافته است، زيرا از روزگاران پيش از عهد صفويه ، نمونه هايي از ميناکاري در دست نيست و از دوران صفويه و قاجاريه هم آثار زيادي بر جاي نمانده است. ولي هنر ميناکاري در ايران بيش از نقاط ديگر تجلي داشته و يکي از قديمي ترين نمونه هاي آن متعلق به عهد صفويه بوده است. ميناکاري در زمان صفويان رونق گرفت و اصفهان مرکز عمده اين کار شد هنوز هم اين شهر تنها مرکز اين هنر محسوب مي شود. ميناکاري در اصفهان استادان معروفي مانند آقا علي فرزند آقا باقر نقاش داشته است. رواج صنعت ميناکاري در اصفهان از دوران پهلوي است و طي 50 سال اخير اين صنعت به وسيله يکي از استادان هنرمند و به نام اصفهان؛ شکرالله صنيع زاده بسط و توسعه يافت.

خاتم کاري

صنعت خاتم سازي به شيوه امروزي قبل از صفويه و در عهد استيلاي مغول در ايران و ايجاد رابطه مستقيم بين ايران و چين از آن کشور به ميان آمده است. ولي در خود ايران هم پيش از ظهور اسلام، گونه اي خاتم سازي رواج داشته است، به اين ترتيب که خاتم سازان از چوب يکرنگ استفاده مي کردند و آن را به صورت 4 ميلي متري مکعب مي بريدند و با طرح هاي گوناگون روي صفحه اي نصب و ميخکوب مي نمودند. رنگ هايي که در چين با آن کار مي کردند، دو رنگ سياه و سفيد بوده است، ولي زماني که خاتم به ايران آمد، ايرانيان رنگ هاي قرمز، سبز، آبي و زرد را نيز در آن وارد کردند، به علاوه از نظر شکل هندسي هم از خود ابتکاراتي به خرج دادند. قدمت اين هنر در شهر شيراز به بيش از 100 سال مي رسد، ولي اوج شکوفايي اين هنر را مي توان در اصفهان ديد. در اصفهان علاوه بر اشياي خاتم که به شيوه شيراز ساخته مي شود، بعضي از محصولات خاتم، با نقره و ميناسازي ترکيب شده است. دوران صفويه، عهد رواج صنعت خاتم کاري است. در اين دوره سرتاسر بازار زرگرهاي فعلي اصفهان در بازار هنر، بازار خاتم سازان بوده است و تا 80 سال اخير هم از نسل آنان استاداني مانند سيد ابراهيم و سيد اسماعيل از استادان مشهور اين صنعت در اصفهان به شمار مي رفته اند. استاد «محمدخليل گلريز خاتم» از چهره هاي درخشان صنعت خاتم سازي اصفهان بوده است. ساير استادان مشهور خاتم کار که اينک در اصفهان به اين هنر اشتغال دارند عبارتند از: خياميان، صدري، صفامهر، معمار، شاه ميوه و طاهرزاده.

قلمکار

اولين پارچه قلمکار در کشور مصر ديده شده و پس از آن هند حرف اول را در اين هنر مي زده است، اما پس از آن که اصفهاني ها با اين هنر از طريق تجارت آشنا مي شوند، آن را در دست مي گيرند و قلمکاري در اين شهر به اوج شکوفايي خود مي رسد. قلمکار اصفهان چنان رواجي مي يابد که قلمکاري صدرس و مچلي بندر هند را شکست مي دهد. هنر قلمکاري در عصر صفويه و در اصفهان به اوج خود رسيد، بدان گونه که در اين دوره بيشتر لباس هاي زنانه و مردانه از پارچه هاي قلمکار تهيه مي شد. نقش هاي قلمکار در ابتدا شامل، نقوش اسليمي و گل هاي چند پر مي شد. در دوران قاجار نقاشي هاي عاميانه وارد اين کار مي شود و قلمکار قهوه خانه اي ابداع مي گردد و همچنين پرده هايي از حماسه هاي مذهبي و ملي به وجود مي آيد. البته اين هنر، در فاصله زماني 1292 - 1312 رونق خود را از دست مي دهد و تنها چهار خانواده در اين دوره در کار خود پايدار مي مانند، چيت ساز، بيرجندي، عطريان و مشکوه. ولي پس از آن دوباره رونق پيدا کرده و حتي وارد بازارهاي جهاني مي شود.

کاشي سازي

يکي از هنرهاي دستي اصفهان که از ديرباز در اين شهر رواج داشته، کاشي سازي مي باشد. قديمي ترين کاشي موجود در اصفهان، کاشي هاي فيروزه اي رنگي است که کتيبه هاي تاريخي مناره هاي دوران سلجوقي با آن ها تزيين شده است. در قرن هشتم هجري، تزيين بنا با کاشي ترقي بسيار پيدا کرد و تا انتهاي دوران صفويه ادامه داشت. دو شيوه عمده ي کاشي سازي؛ کاشي معرق و کاشي هفت رنگ مي باشد. از استادان بزرگ کاشي ساز اصفهان که به طور خانوادگي در اين هنر فعاليت مي کنند، مي توان از مصدق زاده، کاشيان و مقضي نام برد.

هنر سوخت

هنر سوخت از زمان صفويه در ايران وجود داشته و در آن دوران بر روي جلد قرآن و کتاب هاي نفيس خطي کار مي شد. در فاصله انقراض سلسله صفويه تا دوره قاجاريه، اين هنر به فراموشي سپرده شد و در دوران قاجار نيز جلد قرآن و کتاب ها را با نقاشي رنگ و روغن به صورت گل و بوته اجرا و تزيين مي کردند تا اينکه در اواخر اين دوران استاد حاج ميرزا آقا امامي به احياي هنر سوخت همت گماشت و با ابتکاري جديد اين هنر را بر روي تابلوهاي مينياتور اجرا نمود. پس از او گتنها مرحوم استاد حسين خطايي، سپس خانم زينت السادات امامي در اين هنر تبحر پيدا کردند. يک تابلو هنر سوخت، کلکسيوني از مجموعه هنرهاي اصيل ايراني به همراه ترکيبي از چند صنعت است.
منبع:ويژه نامه نکوداشت اصفهان